تجربه تاریخی جامعه ایران در استفاده از قدرت نظامی، ناظر بر ضرورتدفاع در برابر دشمن م و استفاده از قدرت نظامی برای آزادسازی مناطق اشغالی وتحمیل خواسته های خود بر دشمن است. غلبه مفهوم جنگ دفاعی و مشروعیت آن، بر پایهدفاع از انقلاب، نظام و کشور، متکی بر حضور مردم و تاثیر باورهای انقلابی و دینیموجب نوعی نگرش کلی و مطلق» به مسئله جنگ شد. پذیرش جنگ طولانی و مقاومت در برابرفشارهای دشمن، تابع چنین ادراکی از مفهوم جنگ بود.
رخداهای اخیر نظامی در منطقه خلیج فارس پس از تلاش آمریکا برای به صفررساندن صادرات نفت ایران و سقوط پهباد آمریکا به همراه انفجار کشتی ها و برخیرخدادهای دیگر، بیانگر تغییر در مفهوم قدرت نظامی» و روش استفاده ابزاری از قدرت نظامی است. بهاین معنا که از قدرت نظامی برای پیشبرد اهداف ی و مدیریت روند تحولات نظامی با هدف جلوگیری از جنگ، در چارچوب نظریه پیوستگی جنگ و ت کلاوزویتس استفاده می شود.
مسئله مهمتر آنکه؛ در ذیل تغییر مفهومی در باره جنگ، سطح هماهنگی دردو حوزه نظامی و ت خارجی در اعلام مواضع و اقدامات هماهنگ و تکمیل کننده، بیشاز گذشته قابل مشاهده است. تحول یاد شده هر چند تابع تأثیر مستقیم تجربه جنگ باعراق نیست، ولی در حوزه تفکر نظامی- راهبردی، این تجربه ظرفیت های جدیدی را درحوزه مفهومی، تگذاری و اقدامات نظامی و دیپلماتیک ایجاد می کند که باید با خوشبینی، تاثیر و نقش آن در پیشبرد اهداف و منافع ملی مورد ارزیابی قرار بگیرد.
تأملی بر تحول در مفهوم و مصداق جنگ – بخش اول
نظامی ,جنگ ,قدرت ,مفهوم ,استفاده ,حوزه ,از قدرت ,قدرت نظامی ,نظامی و ,استفاده از ,در برابر
درباره این سایت