مناقشات تاریخی» بعنوان بخشی از تاریخ، همزاد واقعه و موتور محرک تاریخاست. در واقع بخشی از علت پویائی و تداوم تاریخ را باید در درون منطق مناقشاتتاریخی جستجو کرد. بنا براین همانگونه که تاریخ بدون واقعه معنا ندارد، واقعه بدونمناقشه بازیگران در باره اهداف، تصمیمات و نتایج، موضوعیت خود را از دست می دهد. چنین برداشتی از تاریخ بیش از آنکه حاصل مباحث نظری و روشی، یامطالعات گسترده وقایع تاریخی باشد، حاصل زندگی در متنانقلاب و جنگ، بعنوان بزرگترین وقایع تاریخ معاصر ایران است. بنا براین در این یادداشت پرسش ازعلت شکل گیری مناقشات تاریخی به صورت کلی و یا در موضوعات خاص و تداوم تاریخی آن،محل بحث و نقد و بررسی اس، با این معنا که؛ چگونه مناقشات تاریخی که بعنوان بخشی ازپارادایم غالب بر "نگرش تاریخی" سیطره داشته و تداوم تاریخی را امکان پذیر می کند،تدریجاً کمرنگ و فراموش می شود؟ آیا کنار گذاشتن مناقشات تاریخی بمعنای به حاشیهراندن بخشی از تاریخ و سرآغاز برآمدنتاریخ جدید نیست؟
فرض من بر این است که مناقشات تاریخی با واقعه متولد و بخشی از تاریخاست. رویکرد مناقشه ای به رخدادها و پژوهش در باره ان بیشتر ابعاد مناقشه را توسعه می دهد واز طریق پژوهش، انتشار اسناد و یا استدلال برطرف نخواهد شد. برای نمونه آیامناقشات تاریخی درباره مشروطیت با وجود پژوهش، انتشار اسناد و استدلال هایی کهصورت می گیرد، برطرف شده است؟ بنابراین چگونگی فراموشی مناقشات تاریخی، در مقایسه باچگونگی شکل گیری و تداوم وقایع تاریخی، از اهمیت بیشتری برخوردار است. زیرا شکل گیری و تداوممناقشات با وجه تاریخی شدن واقعه» و مهمتر از ان با "نگرش به تاریخ" نسبت دارد، ولی فراموشی در حالی صورت میگیرد کهموضوع و درونمایه مناقشه تاریخی وجود دارد، ولی تداوم ان دستخوش چالش شده وموضوعیت خود را برای مناقشه از دست داده است.
تأملی بر تحول در مفهوم و مصداق جنگ – بخش اول
تاریخی ,مناقشات ,تاریخ ,تداوم ,بخشی ,مناقشه ,مناقشات تاریخی ,بخشی از ,و تداوم ,شکل گیری ,از تاریخ ,پژوهش، انتشار اسناد
درباره این سایت