طرح مسئله
نقد و بررسی آثار منتشر شدهدر حوزه مطالعات جنگ ایران و عراق، بیانگر این موضوع است که مسئله جنگ بعنوان یکمسئله استراتژیک و مخاطرهآمیز، هماکنون در ذیل مفهوم دفاع مقدس» قرار گرفته وغلبه تاریخنگاری واقعه محور و خاطرهگویی»، روند تقلیلگرایی» را بمعنای تغییرجایگاه جنگ از امر استراتژیک به امر ی و اجتماعی، تسهیل و نهادینه کرده است.مهمترین نتایج پیدایش وضعیت یاد شده، علاو بر ناتوانی در تبیین تجربه تاریخی وراهبردی جنگ با عراق، ناتوانی در فهم از مسئله جنگ در آینده است. در چارچوب مفروضیاد شده این پرسش وجود دارد که؛ چرا ادارک از مسئله جنگ بعنوان امر استراتژیکمغفول واقع شده است؟ در پاسخ به این پرسش بصورت اجمالی میتوان گفت؛ غیر ازملاحظات ناظر بر نتیجه و نحوه پایان جنگ، درونمایه مسئله کنونی در نگرش به مسئلهجنگ و علت تقلیلگرایی رو به گسترش، رویکرد ی- اجتماعی به جنگ، در چارچوبمفهوم جنگ دفاعی است.
تجزیه و تحلیل
تبیین علت تقلیلگرایی» درمسئله جنگ، با استفاده از نظریه تاریخمندی فهم» امکانپذیر است. به این معنا که پدیدهها با وقوع در زمان و مکان، از موقعیت و جایگاه تاریخی برخوردار خواهند شد و بدوناین ملاحظه، فهم مفاهیم و پدیده ها حاصل نخواهد شد. بنابراین نحوه و میزان آمادگیمواجهه افراد و جامعه با یک تجربه تاریخی و تقدم و تأخر زمانی آن، نظام آگاهی فردیو اجتماعی را در آن موضوع خاص، از جمله در مسئله دفاع و فهم از مسئله جنگ، شکل میدهد.در ادامه از طریق بازبینی تحولات تاریخی در جنگ، روند شکلگیری فهم از مسئله جنگ،در چارچوب موضوعات ی و اجتماعی، به جای نظامی و راهبردی، تجزیه و تحلیل خواهدشد. همچنین نظر به اینکه در هر جامعه ای برداشت از دفاع و جنگ، بیانگر فرهنگاستراتژیک» و خردِ دفاعی» است، این موضوع را در ادامه بررسی خواهم کرد.
1- جامعه ایران در شرایطی با مسئلهجنگ مواجهه شد که مهمترین مسئلهاش پس از پیروزی انقلاب، استقرار نظام جدید ومنازعه درباره ساختار حقوقی و قانونی، همراه با تعیین جهت گیریهای اساسی آن برایتامین اهداف انقلاب بود. در حالیکه هیچ گونه ادراک روشنی از ماهیت و مشخصه های جنگو پیامدهای آن وجود نداشت، مسئله جنگ و احتمال وقوع آن، بیشتر از مسیر ادراکی- اجتماعی و پیروزی انقلاب مشاهده و تا اندازهای نادیده گرفته می شد.
2- حمله عراق به ایران، موجبظهور دو مسئله اساسی شد: نخست؛ غافلگیری استراتژیک ایران را در برابر این حمله رقمزد و دیگری؛ دفاع مردمی و همهجانبه در برابر عراق ساماندهی شد. متأثر از دومسئله یاد شده، فرهنگ استراتژیک در ایران، در نگرش به تهدیدات، قدرت نظامی و مفهومجنگ، شکل گرفت و در فرایند جنگ و پس از خاتمه آن، دستخوش تغییر شد.
3- مفهوم دفاع مردمی و نتایج آن، برابر شواهد و قرائن تاریخی، بر اساسضرورت و منطق دفاع از انقلاب و حفظ موجودیت ی، در چارچوب باورهای ی واعتقادی شکل گرفت. ضمن اینکه نتیجه دفاع مردمی موجب شکست ارتش عراق برای پیروزی درجنگ سه تا هفت روزه و در نتیجه موجب اعتماد بنفس ملی در ایران و امتناع از مذاکرهی با عراق برای پایان دادن به جنگ شد. در عین حال، ادراک از غافلگیری در برابرحمله عراق با اشغال سرزمین ایران به مدت 20 ماه، منجر به مناقشات ی درباره علتوقوع جنگ شد.
4- برابر توضیحات یاد شده، مواجهه با تجربه جنگ و اشغال سرزمین، جامعهایران را در مسیر جدید و متفاوت از مسیر انقلاب قرار داد و دو تأثیر اساسی را درفهم از ابعاد ی و نظامی جنگ بهمراه داشت:
نخست اینکه؛ فهم از ابعاد ی جنگ» و منطق شکلگیری زمینههای آن،از مسیر فهم از انقلاب و ضرورتهای آن حاصل شد. شاید به همین علت در ساختار یکشور و در جامعه، موجب مجادله و مناقشه اساسی درباره علت وقوع جنگ» شده و با وجودپاسخهای مختلف، همچنان بعنوان یکی از مهمترین پرسشهای اساسی جنگ باقی مانده وبرابر نظریه تاریخمندی فهم، به پرسش پایدار در تاریخ جنگ تبدیل خواهد شد.
دیگر اینکه؛ فهم از ابعاد نظامی جنگ»، از طریق تجربه دفاع در برابرم و پیدایش مسئله اشغال سرزمین حاصل شد. در نتیجه تحول اساسی در حوزه نظامی اینبود که مسائلی مانند؛ غافلگیری، دفاع در برابر و اشغال سرزمین، موجب شکلگیری تفکر و اراده دستیابی به قدرت نظامی، برای آزادسازی مناطق اشغالی شد. ملاحظهیاد شده در واقع شالوده ادراک از قدرت، ضرورتها و چگونگی دستیابی به آن را بوجودآورد و حتی میتوان گفت منطق ادامه جنگ در خاک عراق را شکل داد.
ادامه دارد .
تأملی بر تحول در مفهوم و مصداق جنگ – بخش اول
جنگ ,مسئله ,ی ,جنگ، ,برابر ,فهم ,فهم از ,مسئله جنگ ,در برابر ,را در ,جنگ و
درباره این سایت