داود ضامنی
اشاره
جناب آقای ضامنی پس از انتشار یادداشت خانم جمشیدی، متن پیوست را تهیهو ارسال کرده اند که در ادامه خواهد آمد. توضیحات ایشان که با مبانی فلسفی یک پرسش رامورد بحث قرار داده، در فهم موضوع مورد بحث کمک میکند. در عین حال ایشان از مسیر یادداشتخانم جمشیدی درگیر بحث شده است و بهمین دلیل پرسش مورد بحث را با رویکرد دیگریمورد پرسش قرار داده و به تناسب آن، عنوان یادداشت را هم انتخاب کرده است. ایشان در یادداشت خود نوشته است: پرسشاز "آنچه در گذشته میتوانست انجام شود یا باید میشد، ولی صورت نگرفت"،تنها از رهگذر خوانش انتقادی تاریخ بر میخیزد. این پرسش یعنی به زمینآوردن تاریخجنگ هشت ساله ایران و عراق (یا به تعبیری تاریخ دفاع مقدس) از آسمان به زمین.گفتمان غالب بعد از جنگ تمام تلاشش را صرف کرد تا جنگ را از یک پدیده زمینی بهآسمان برده و با ملکوت آسمانها گره بزند.» سپس نتیجه گیری کرده اند: اگر پرسش ازمطلقِ تاریخ باشد باید آنرا تشکیک» دانست که قطعاً مبارک است. اما اگر دلیل طرحاین پرسش، دستیابی به حقایقی تازه از جنگ ایران و عراق است که موجب شده بعد از سیو اندی سال از پایان آن به امکانهای ظهور نیافته تاریخ جنگ ایران و عراق بیاندیشیم،تردید» است و تردید هم در اینجا امری نامبارک است.»
ضمن تشکر از تهیه و ارسال یادداشت ایشان که امکان بحث دیگری را فراهمکرده اند و با آنچه در یادداشتم پیگیری کردم زاویه پیدا کرده است، امیدوارم پاسخبه این پرسش زمینه بحث جدید را فراهم کند. به این معنا که: چه تصوری از مفهوم تاریخ در ذهن جنابضامنی وجود دارد که دعوت به بازبینی در تاریخ و امکانهای نهفته در آن را در نسبتبا مطلقِ تاریخ» بمعنای تشکیک» و دستیابی به حقایق تازه»، بعنوان تردید»ارزیابی میکنند؟ با توجه به اینکه تاریخ اندیشی برای دستیابی به معرفت تاریخیاست، چرا هر نوع بررسی و بازبینی تاریخ به تشکیک و تردید محدود شده است؟
تأملی بر تحول در مفهوم و مصداق جنگ – بخش اول
تاریخ ,کرده ,پرسش ,یادداشت ,جنگ ,مورد ,مورد بحث ,ایران و ,کرده اند ,و عراق ,دستیابی به
درباره این سایت