محل تبلیغات شما

رجوع به وقایع تاریخی هموارهبه شکل عمومی یا تخصصی، به روش داستان و خاطره‌گویی، عکس و فیلم، آثار تاریخیِمستند و یا تحلیلی- استدلالی، صورت می گیرد. روش غالب در بررسی های تاریخی، بصورتعمومی و تخصصی،  در چارچوب  مفهوم نظام علت و معلولی» صورت می گیرد. به این معنا که هر تغییریعلتی دارد» و هیچ امری بدون علت واقع نمی شود. برابر این مفروضات فهم از پیامدهایواقعه بعنوان معلول، مشروط به فهم از علت واقعه می شود. بعبارت دیگر با این وجودکه پرسش از علت واقعه، نقطه عزیمت در طرح پرسش برای شناخت وقایع تاریخی است، ولی باتوجه به اینکه پرسش از علت واقعه پس از وقوع صورت می گیرد، در واقع این پرسش هاتابع شناخت از پیامدهای واقعه» است. در این روش واقعه بعنوان معلول، موجب شدهاست تا علیت واقعه» برای بررسی موضوعیت پیدا کرده و مورد پرسش قرار بگیرد. زیرااگر یک واقعه تاریخی نتایج و تأثیر اساسی نداشته باشد، تاریخ ساز نمی شود و بررسیعلت آن برای مطالعات تاریخی نیز موضوعیت پیدا نخواهد کرد.

 با نظر به مقدمه یاد شده موضوعیادداشت این است که؛ آیا در بررسی های تاریخی، فهم از پیامدها و نتایج بعنوانمعلول، مشروط به فهم از علت واقعه است؟ بعبارت دیگر تنها از طریق فهم از علت واقعه،می توان نتایج و پیامدها را بعنوان معلول مورد شناسائی قرار داد؟ نظر به اینکه ادراکرایج از وقایع تاریخی، برابر نظام علت و معلولی است، پاسخ به پرسش یاد شده مثبتتلقی شده و طرح پرسش در این زمینه محل سئوال قرار می گیرد.

  پرسش طرح شده را بر خلاف تصورات رایج با این فرضبررسی خواهم کرد که؛ حتی اگر وقوع» امور عالم از نظر تقدّم و تأخر زمانی، تابعنظام علت و معلولی باشد، که هست، در مطالعات تاریخی، توجه به علت، تابع نتایج وپیامدهای آن بعنوان معلول است، هر چند تحت عنوان و با بهانه بررسی علت واقعه صورتپذیرد. مفروض یاد شده بر این پایه است که، علت واقعه تا قبل از وقوع و ظهور امرتاریخی، بعنوان امر نهفته است و پیامدها بمعنای آشکارشده گی و تحقق عینی است کهمورد مشاهده قرار می گیرد. بنا براین منطق مطالعات تاریخی با وجود آنکه با بحث درباره علت دنبال می شود ولی تابع معلول است، زیرا تا امری واقع نشود، مشاهده و مطالعهعلت آن موضوعیت پیدا نخواهد کرد

روش رایج در بررسی های تاریخی با مشاهده امر تحقق یافته، بعنوان معلولو سپس بررسی علت واقعه، بیشتر حاصل رویکرد واقعه محور به تاریخ است. وقتی مادهتاریخ واقعه است، در نتیجه تا قبل از وقوع رخدادها، تاریخ شکل نگرفته است که بررسیچرائی و چگونگی آن موضوعیت داشته باشد. بنا براین پس از واقعه و شکل گیری تاریخ،از طریق شناخت علت واقعه، بررسیهای تاریخی به روش توصیفی و تحلیلی آغاز می شود. نقصموجود در بررسیهای تاریخی به این علت است که، زمینه ها و علل وقوع تا قبل از وقوع،پنهان است و برای بررسی تاریخی موضوعیت ندارد. وقتی امری واقع شود با مشاهده آنعلت واقعه محل پرسش قرار می گیرد. بنا براین وقتی مواجهه با واقعه از طریق آشکارشده گی و مشاهده آن صورت می گیرد، شناخت از معلول به علت» حاصل می شود و برایشناخت معلول، در واقع علت تراشی» صورت می گیرد. زیرا برابر این قاعده که هرتغییری علتی دارد برای وقوع رخدادها از مسیر مشاهده معلول، برای تبیین تاریخی،علت تراشی» می شود. فرضاً درباره وقوع جنگ، علت حمله عراق به ایران به این دلیلاهمیت پیدا کرده است که، جنگ واقع شد و زیست ی و اجتماعی جامعه ایران را تحتتأثیر قرار داد. بنا براین وقوع جنگ و تأثیرات آن موجب توجه به علت وقوع» شده است.این ملاحظه نشان می دهد که پیش فرض‌های ادراکی از علت واقعه، از مشاهده معلول شکلگرفته و زمینه بررسی‌های تاریخی را برای فهم از علت، فراهم کرده است. فرضا اگر حملهعراق به شکل و نتایج دیگری همراه می شد، مباحثی که در باره علت وقوع جنگ صورت میگرفت. با گفتمان کنونی تفاوت داشت.

پذیرش قاعده علت و معلول» در بررسی های تاریخی، هر چند با فرض تقدمعلت بر معلول انجام می شود، ولی در واقع معلول به جای علت مورد توجه قرار گرفته وبا مشاهده معلول، با ارجاع به گذشته علت تراشی» صورت می گیرد. زیرا واقعه بمثابهمعلول، موجب بررسی علت واقعه شده است، بنابراین اهمیت واقعه بعنوان معلول و نه علتاست. در واقع دلیل رجوع تاریخی و بررسیهای تاریخی در باره علت وقوع رخدادها،پیامدها واقعه بعنوان معلول است. برابر این توضیحات، در بررسی‌های تاریخی با پذیرشقاعده علت و معلول، میزان صحت اقداماتی که برای تبیین وقایع تاریخی، با حمل علت بروقایع تاریخی صورت می گیرد، محل تردید است، مگر آنکه قبل از وقوع، پیش بینی شدهباشد. بنابراین فهم از واقعه، مشروط به فهم از علت وقوع نیست، زیرا علت وقوع پساز وقوع برای شناخت موضوعیت پیدا می کند و بر واقعه تحمیل می شود.  

توضیحات یاد شده ناظر بر این ملاحظه است که، در مطالعات تاریخی برخلاف روش رایج که بر علت‌ها تمرکز می شود، پیامدها در مقایسه با علت وقوع اهمیت بیشتردارد و آنچه واقع شده است صرفا تابع آنچه که بعنوان علت برشماری می شود، نیست وهمین امر بمعنای خطای ادراکی در بررسی‌های تاریخی است. بعنوان مثال در وقایع زیادیمانند تصرف سفارت آمریکا و وقوع جنگ، نسبت میان پیامدها و نتایج با زمینه و علت درگذشته، در مقایسه با آینده کمتر است ولی بیشتر مورد توجه قرار می گیرد. در اینصورت پرسش این است که  در بررسی‌های تاریخی با استفاده از مفهوم نظام علت و معلول برای شناخت،  از طریق علت تراشیبرای وقایع، منجر به چه معرفتی از رخدادهای تاریخی می شود؟ آیا نباید ذهنیت‌های کنونی را از تحلیل علت وقوع جنگ ایران و عراق مورد بازبینی قرار داد؟ آیا تمرکز بر پیامدها در مقایسه با علت‌ها منجر به شناخت مناسب‌تر برای استفاده از تجربه جنگ با عراق نخواهد شد؟

تأملی بر تحول در مفهوم و مصداق جنگ – بخش اول

مناقشات تاریخی چگونه برطرف می شود؟

بررسی تجربه جنگ با عراق، با روش مقایسه ای یا نقد درونی؟

واقعه ,تاریخی ,وقوع ,بررسی ,معلول ,بعنوان ,صورت می ,می گیرد ,فهم از ,علت وقوع ,علت واقعه ,واقعه بعنوان معلول ,بعنوان معلول، مشروط ,واقعه بعنوان معلول،

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Clarence's receptions جهاد نرم خرید اینترنتی ارزان ست شورت و سوتین نیم تنه شلوارک لباس زیر زنانه دخترانه فانتزی شیک 2020 اجاره سند . ضمانت جهت دادگاه . ضمانت جهت دادسرا anadilimiz=varlığımız ...::مهــــدویت::... بهارستان irononsticker 96 Julian's blog