در نقد و بررسی های تاریخی برای مواجهه با گذشته، تأکید می شود کهباید برای شناخت واقعیات تاریخی، وقایع و اقدامات را با نظر به شرایط مورد بررسی قرارداد. به این معنا که اامات و شرایط را در نظر گرفت. فرضاً برای بررسی تصمیمگیریدانشجویان پیرو خط امام در تصرف سفارت آمریکا، باید شرایط را در نظر گرفت. چنینملاحظه ای در بررسی اقدامات و تصمیمات گذشته بمعنای بررسیهای ساختاری است و نتیجهآن در واقع پذیرش واقعیات تاریخی، برابر آنچه انجام گرفته است، می باشد.
تجربیات تاریخی موجب تکرار و تداوم الگوهای تکراری بر اساس ذهنیت هایبرآمده از تجربیات است. فرضاً تجربه بکارگیری نیروهای مردمی در جنگ موجب تکرار آن،حتی در عراق و سوریه می شود. چنانکه امروز وجود نیروهای حشدالشعبی، حاصل تجربهاستفاده از نیروهای بسیجی در جنگ با عراق است.
ملاحظات دوگانه در بررسی ساختاری واقعیات تاریخی و همچنین تداوم ذهنیتو رفتارهای برآمده از تجربیات تاریخی، موجب جلوگیری از نقد گذشته و استفاده ازتجربیات در موارد مشابه می شود. با این توضیح، چگونه میتوان تجربه گذشته را نقد وبررسی و الگوهای ذهنی- رفتاری را تغییر داد؟ پاسخ به این پرسش، نقد گذشته است ولیدر عمل با تأکید بر بررسی ساختاری درباره واقعیّات و تکرار تجربیات گذشته، راه برهرگونه نقد بسته می شود.
با نظر به ملاحظات یاد شده، چگونه می توان از تجربیات گذشته و اصلاحآن استفاده کرد؟ چرا با وجود برخی اشتباهات در گذشته، نه تنها این اشتباهات توجیهو ادامه پیدا میکند، بلکه راه برای نقد آن بسته می شود؟ آیا نقد پیش فرض ها ومفروضات باید جایگزین نقد تفکرات و رفتارها شود؟ نقد از تاریخ و رفتار به تفکر ومفروضات تغییر می کند؟
تأملی بر تحول در مفهوم و مصداق جنگ – بخش اول
نقد ,بررسی ,تجربیات ,گذشته ,موجب ,تکرار ,می شود ,از تجربیات ,و مفروضات ,به این ,نظر به
درباره این سایت